عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 4 فروردين 1395
بازدید : 4958
نویسنده : مبین محمدی فخرآباد

در قدیم مردم در هر خانه ای یک تنور داشتند و پخت نان یکی از وظایف زنان خانوار بود،تا اینکه پس از پیروزی انقلاب یک باب مغازه نانوایی در روستا دایر شد.کم کم نانوایی سنتی در منازل رو به فراموشی رفت.

دو برادر که دوران سخت کودکی را پشت سر گذاشته بودند و طعم فقر و تنگدستی چشیده بودند وچند سالی شاگردی نانوایی کرده بودند و حسابی استاد شده بودند وظیفه ی پخت نان بر عهده گرفتند الحق و الانصاف عجب نانی پخت میکردند شُهره ی نانوایی فخرآباد در منطقه پیچید و مردم از اطراف و اکناف برای گرفتن نان صف می کشیدند.

اما از بد روزگار بخت با مردم یار نبود و عمر نان خوب فخرآباد به پایان رسید و این دو برادر بعد از سی سال کار صادقانه به درجه ی بازنشستگی نائل شدند و از روستا به شهر رفتند.

از اینجا به بعد نانوایی روستای ما مثل توپ از این دست به آن دست می چرخید،ابتدا گفتند:((تنور نانوایی خراب است))بگذریم همین اندازه میدانم اینقدر این تنور نانوایی خراب و مجددا درست شد که حساب از دست ما بیرون رفت گفتند:((تنور به درد نمی خورد،از این تنور فلزی ها می آوریم)).آوردند و پختند،دوباره تعطیل شد مجددا شروع به ساخت نمودند و حسابی رنگ آمیزی کردند و راه اندازی نمودند.دیری نپایید که دوباره تعطیل شد.

مسئولین محترم که صبحانه در ایام عید با نان تازه میل می کنید

عید بدون نان خوبی داریم ملالی نیست!

آخر این نان چیست؟

 و در پایان:

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ی من                       آنچه البته به جایی نرسد فریاد است

 

نویسنده : ح.ق

 توجه : و در پایان لازم به ذکر است که این مطلب قصد هیچ گونه تشویش اذهان عمومی ، فرافکنی، توهین به شخص(حقیقی و یا حقوقی) و یا ارگان خاصی را ندارد.

 



:: موضوعات مرتبط: اخبار روستا , یاداشت ها , ,
:: برچسب‌ها: بدبختی , دهاتما , فقر , قحتی زندگان , بیست و سی , صرفا جهت اطلاع ,
تاریخ : دو شنبه 27 بهمن 1394
بازدید : 3801
نویسنده : مبین محمدی فخرآباد

درد نامه ای خواندنی از طرف یکی از اهالی روستای فخر آباد با عنوان «چه کنیم با این همه خوشبختی؟!» ، ارسال شد.

..(چه کنم با این همه خوشبختی؟)..

چندی پیش در پایگاه خبری یک خبرگذاری به نقل از بخشدار خرانق مبنی بر: ((فراهم سازی بستر های لازم برای ماندگاری در روستا ها امیدوارم )) را مشاهده نمودم به یاد بخشدار و روستای خودمان افتادم.

روستای ما فخرآباد با دویست،سیصد نفر جمعیت خوشبختانه دهیاری دارد ولی دهیار ندارد شاید هم دارد،ما نمی شناسیم آخه  اینقدر تو این دوره دهیار عوض بدل شده که ما نفهمیدیم کی دهیار هست،ظرف دو سال چهار دهیار؛اوایل یکی بود گفتند ایشان دهیار هست  بعد چند وقت مدتی گفتند استعفا داده و اخیرا شنیدیم مجددا برگشته البته با یک پیش شرط  جدید و اون اینکه من هستم ولی در روستا حضور نخواهم داشت یعنی کنترل ازراه دور در روستای ما اپیدمی شده ما شورایی داریم که در یزد سکونت دارد و از راه دور روستا را اداره می کند لذا  رئیس شورا هم که دید این روش جواب میدهد او هم رخت بر بست و به شهر رفت.میگم همه بریم شهر و آخر هفته همراه مسئولین روستا بر گردیم ده؛ چه کنیم با این همه خوشبختی؟ (خوش به حال روستا های بخش خرانق)

 

 توجه : و در پایان لازم به ذکر است که این مطلب قصد هیچ گونه تشویش اذهان عمومی ، فرافکنی، توهین به شخص(حقیقی و یا حقوقی) و یا ارگان خاصی را ندارد.

 نویسنده:ح.ق

 



:: موضوعات مرتبط: اخبار روستا , یاداشت ها , ,
:: برچسب‌ها: بیست و سی , خبرگردی , اخبار , ظلم , ستم , انتخابات , دکتر سلام ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 22 صفحه بعد

به وبسایت رسمی روستای فخرآباد خوش آمدید

RSS

Powered By
loxblog.Com